شاهزاده آرین میرزاییشاهزاده آرین میرزایی، تا این لحظه: 12 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

بقچه عشق

شاهزاده آرین در دریاچه خلیج فارس

سلام به شاهزاده باهوش خودم آرین خان تپلی. عمرو جون مامان  !!!!یادت هست که در یکی از چند پست اخیر برات نوشته بودم در نظر داشتیم یه روزی در همین ماه برنامه ای با دوستان بریزیم واز دریاچه تازه تاسیس خلیج فارس در نزدیکی پارک چیتگر دیدن کنیم.خداروشکر این امر در جمعه گذشته یعنی 25خرداد92 میسر شد.واینبار هم با دوستان عزیز و خوبمون خانواده داداشی ارشیا رفتیم. با تجربه ای که  از قبل داشتیم بهترین تصمیم رو برای ساعت خروجمون از منزل گرفتیم تا نه به خواب شما لطمه ای بخوره ونه از جهت گرمای هوا اذیت شوید.خودت خوب میدونی که راحتی وآسایش شما برای مامان وبابا از همه چی مهمتره شاهزاده خان. نزدیک ساعت 5ونیم بعد از ظهر عمو احمد وخ...
27 خرداد 1392

باغ پرندگان تهران

سلام نفس مامان . روز 5شنبه 16خرداد ماه مامان وبابا و شاهزاده خوشگلمون به همراه یاران همیشگیمون خاله فرانک وعمو احمد وداداشی ارشیا از باغ پرندگان بازدید کردیم .ناهار رو در پارک جنگلی لویزان خوردیم واستراحت مختصری کردیم وبعد از اون برای بازدید باغ پرندگان راهی شدیم.بماند که شما پسمل طلا ها بعد از کلی ماجرا که برای خوابوندنتون داشتیم وآخرسر هم نخوابیدین.آخه اگر نیم ساعت هم میخوابیدین خیلی بهتر بود وبهتر میتونستین به دیدن پرنده ها برین.با این وجود شکر خدا مشکلی هم پیش نیومد وبخوبی ما رو در باغ پرندگان همراهی کردین .ممنونم پسر مهربونم. برگشتنی در ماشین خوابیدین وچون دیر وقت به کرج برگشتیم شام هم در کرج باهم  خوردیم وبعد رفتیم به س...
21 خرداد 1392

آرین خان ورزشکار من درباشگاه عمو احمد

سلام گل پسر قند عسل . خاطره ای که میخوام برات بنویسم مربوط به جمعه پیش هست .یعنی همین دو روز پیش . اینطور شروع کنم که هفته پیش (وسط هفته)که خونه خاله فرانک شام دعوت بودیم خبردار شدیم عمو احمد بابای ارشیا که مدیریت باشگاه ورزشی رو برعهده دارند تصمیم به جابجایی باشگاه به مکان جدید روگرفتند .جمعه هم مامانی با تماسی که با خاله فرانک گرفت باهم تصمیم بر این گرفتیم که تا باشگاه عمو هنوز افتتاح نشده وهمه چی تمییز ومرتبه شما دوتا گل (آرین خان وشاهزاده ارشیا)رو ببریم اونجا تا باهم بازی کنید .وچه تصمیم خوبی هم گرفتیم نمیدونی چقدر بهتون خوش گذشت صدای خنده وشادیتون ساعتهادر باشگاه شنیده میشد ومامان وباباها هم همینطور حسابی ذوق کرده بودیم که...
19 خرداد 1392

مادر بزرگ

سلام عزیزترینم. میخوام از مادر بزرگم چندسطری برایت بنویسم .نمیدونم چرا هرچه سعی میکنم نمیتونم از انباشته ذهنم مطلبی در مورد ایشون بنویسم .وقتی بیاد میارمش قلبم درد میگیره وچشمام خیس ولبریز میشم از دنیای خاطرات شیرین با او....... یادش بخیر.............................. منو ببخش پسرم .دیگه نمیتونم بیشتر بنویسم فقط بگم که: یکسال شد که دیگه وجود مهربونش رو کنارمون  حس نمیکنیم.چقدر دوست داشت تورو ببینه اما دنیا ی بیوفا......                        پسرم شما 6ماهه بودی که مادر بزرگم از پیشمون رفت ...
14 خرداد 1392

روزی بیادموندنی از دریچه دوربین عکاسی

علاقه زیادی به نوازش گلها داری اما هرگز اونارو نمیکنی.انشاالله همیشه اینگونه باشی گل مادر. ازتماشای گل وسبزه لذت میبری هنوز از گذاشتن کلاه بر روی سرت بیزاری.اما بابایی سعی میکنه کلاهت رو بذاره روی سرت . راستی این کلاه رو مامان ایران واسه روز مرد واست خریده. مثه اینکه تازه  یادت افتاده کلاه روی سرته وباید اونو برداری. مامانی وشاهزاده کوچولوش آرین خان عسل. عکس ها مربوط به دیروز جمعه 11خرداد92میباشد.   ...
12 خرداد 1392

پسر 16 ماهه ام +( مادرانهههههههههههه)

سلام سلام هزاران سلام تقدیم پسر شیرینم.  اینروزها زمانیکه خونه باشیم تمام سعی مامان اینه که شما رو به هر نحوی سرگرم کنه وگرنه بهانه گیری هات شروع میشه و دوست داری بری بیرون از خونه.درسته حق داری عسل من که بخوای بری ددر اما دیگه نمیشه که مدام هم بیرون باشیم اگه با شما باشهههه که کاملا موافقی تمام اوقاتت ددر باشی. گاهی  ماشین شارژیت رو میارم تو هال وشما سوارش میشی  کمی رانندگی میکنی بعد از مدتی خسته میشی ومیای پایین وشروع میکنی به هل دادنش.جالب اینجاست که در این حین سی دی های مورد علاقه ات مثه بانی نی یا سی دی راهنمایی ورانندگی و...رو هم تماشا میکنی وهمینطور که به بازی مشغولی تماشا کردن تلویزیون ه...
9 خرداد 1392

حال وهوای اینروزای گل پسرم

سلام عزیزترینم. امروز تصمیم دارم از گذران اینروزهای عزیزم بنویسم.این روزهاآرین عزیزم در حالی روزهای زیبای بهاری رو سپری میکنه که هم زمان امتحانات ترم پایانی دانشگاه بابا کاظم هست وگل پسری کمتر بابایی رو میبینه واز طرفی در شرف عروسی تکدونه خاله اش خاله نگین عزیز ودوست داشتنیش هستیم(به قول خودش آجی) اینروزها کاملا تمام روز رو با مامان هستی ومنم سعی دارم تمام شرایط رو مهیا کنم تا لطمه ای به درس خوندن بابا وارد نشه وایشون بتونه در کمال آرامش امتحاناتش رو پشت سر بگذاره.واز طرفی شاهزاده کوچولوی مامان هم روزهای شاد وخوبی رو بگذرونه. همینطور سعی میکنم در حد توانم این روزها کنار خواهر عزیز ودوست داشتنی خودم خاله نگین باشم هرچند شرمنده ...
6 خرداد 1392

تقدیم به نغمه سرای عشقم پسرم

                    عزیزترین مادر.خوب من....بدان هرگز!....هرگز!......نگرانی ودغدغه ای برای زود به حرف اومدن شما به ذهنم راه نداده ام (هرچند شما در سن خودت خیلی خوب زبان باز کردی)چون میدانم بالاخره دیر یا زود هر کودکی زبان باز خواهد کرد اما آنچه که مهم است برایم چگونگی سخن گفتن شما ست . پسرم این زبانی که خدای مهربون بهت هدیه داده قدر بدان وشاکر باش و مواظب باش .....جان مادر مواظب باش ..... یه وقت کلمه ای بر زبان نیاری که دلی آزرده گردد. میدونیکه: دل شکستن لحظه ای زمان میبرد وجبران آن سالها.البته اگر مهل...
4 خرداد 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به بقچه عشق می باشد